Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «خبرگزاری آریا»
2024-05-04@20:49:28 GMT

صداي بلند موسيقي و فيلم و سکوت ادبيات در ايران

تاریخ انتشار: ۲۲ فروردین ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۲۸۷۶۴۳۶

خبرگزاري آريا - سالنامه ايران - مريم شهبازي: تاکيد دارد براي شهرت به سراغ سينما نرفته! در چند فيلم بازي کرده، حتي براي ايفاي نقش در فيلم «احتمال باران اسيدي» سال گذشته نامزد دريافت جايزه بهترين بازيگر نقش اول در جشن انجمن منتقدان شد اما با وجود اين هنوز خودش را بازيگر نمي داند. به موسيقي هم علاقه بسياري دارد، آن هم از سال هاي دور نوجواني، چند قطعه اي خوانده، ساز هم مي زند اما خودش را خواننده نمي داند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

تخصص اصلي اش شعر و شاعري است. چند دهه سابقه فعاليت جدي در حوزه شعر، تحقيق، پژوهش و تدريس در دانشگاه در رزومه اش ثبت شده اما مي گويد براي شاعري شعر نگفته!





محمد شمس لنگرودي از آن دسته شاعراني است که تجربه فعاليت در عرصه هاي مختلف فرهنگ و هنر به نامش ثبت شده، حتي چند رمان بزرگسال و چند قصه اي هم براي کودکان نوشته است. او به تازگي در فيلم «دوباره زندگي» نقش مقابل گلاب آدينه را بازي کرده، فيلمي که شانس حضور در جشنواره فيلم فجر سال گذشته را پيدا نکرد اما امسال اکران مي شود و شمس لنگرودي آن را کاري قابل تامل مي داند.

او اين روزها مشغول بازنويسي آخرين نوشته اش در حوزه رمان و همچنين بازبيني نهايي دو مجموعه شعر است که آنها را به احتمال بسيار سال جاري روانه بازار کتاب خواهدکرد. به بهانه فعاليت هاي او در حوزه هاي يادشده، گفت و گويي با وي درباره ارزيابي اش از شعر، موسيقي و سينماي معاصر داشتيم که مي خوانيد.

شما نه تنها در عرصه شعر، بلکه در حوزه هاي بازيگري و موسيقي هم کار کرده ايد. جشنواره فيلم فجر را به تازگي پشت سر گذاشته ايم، فيلم هاي آن را چطور ديديد؟

تا به امروز در هيچ جشنواره و جايزه اي شرکت نکرده ام و هرگز فيلمي را در جنشواره ها نديده ام. مگر زماني که فيلمي با بازي خودم اکران شده باشد و بنا بر دعوت و به حرمت دوستان در آن شرکت کرده باشم. از همين رو تنها دو مرتبه در جشنواره ها شرکت کرده ام و اطلاعي از فيلم هاي جشنواره گذشته ندارم. البته در اين دوره در فيلم «دوباره زندگي»، با خانم گلاب آدينه حضور داشتيم، فيلم به موقع آماده شد و آن طور که بسياري از دوستان مي گويند، کار خوبي هم از آب درآمده است، منتهي به آن اجازه شرکت در جشنواره فيلم فجر داده نشد.

اين فيلم در چه ژانري است و شما در آن چه نقشي ايفا کرده ايد؟

در اين فيلم نقش مقابل خانم آدينه را بازي مي کنم. ما صاحب فرزندي هستيم که براي او مسائلي رخ مي دهد و داستان فيلم را شکل مي دهد.

پس نقشي که در اين فيلم بازي کرده ايد، ارتباطي با شاعربودنتان ندارد؟

نه! به هيچ وجه تمايل ندارم به عنوان شاعر قدرم به سينما بگذارم و اين کار به نظرم سوءاستفاده از موقعيت شاعري ام به شمار مي آيد. علاوه بر اين علاقه مندم در نقش هاي متفاوت بازي کنم چرا که به سينما علاقه دارم و براي شهرت به سراغ آن نرفته ام.

اما ورودتان به سينما با ايفاي نقش به عنوان يک شاعر بود!

بله و شايد جالب باشد که بدانيد آن زمان هيچ تصميمي به بازيگرشدن نداشتم، اتفاقا در فيلمي که اشاره کرديد در نقش يک شاعر تبعيدي بازي کرده ام. خوشبختانه اين فيلم بعد از 9 سال اجازه اکران گرفته است. شايد باز هم شرايطي پيش آيد که در نقش شاعر بازي کنم، اما به طور قطع هيچ گاه نقش شاعري افسرده و غمگين که تارک دنيا شده و خلاف واقعيت است را بازي نخواهم کرد.

پس مشکلي با بازي در نقش شاعر نداريد، بلکه به تصور اشتباهي که شاعران را با آن به تصوير مي کشند، نقد داريد!

همين طور است، اگر در فيلمي نقش شاعري به من پيشنهاد شود که فعال بوده و گوشه نشين نباشد قبول خواهم کرد، نمي خواهم خودم هم به تصورات اشتباهي که درباره شاعران ارائه شده دامن بزنم. علاوه بر اين متن خود فيلمنامه هم برايم از اهميت بسياري برخوردار است.




طي چند سال اخير حضورتان در هنر هفتم پررنگ شده، به ويژه که قبل از فعاليت جدي در عرصه شعر، سوداي بازيگري را هم در سر داشته ايد. با اين حساب به علاقه سال هاي نوجواني و جواني تان بازگشته ايد يا بازيگري برايتان حکم ساعت استراحت، آن هم بعد از چند دهه فعاليت ادبي جدي دارد؟

هر دو نکته اي که به آن اشاره کرديد، در ارتباط با ورودم به سينما نقش داشته است. شايد بتوان گفت قدري به دنبال تغيير فضاي زندگي حرفه اي و شخصي ام بوده ام. از سوي ديگر سينما يکي از علايقي است که از دوران نوجواني ام به سراغ يادگيري اش رفتم و آن را براساس روش «استانيسلاوسکي» فراگرفتم و آن روزها چقدر عاشق «برشت» بودم.

پس بهتر است بگوييم به جاي سينما به تئاتر علاقه مند بوديد!

بله اگر بگوم تئاتر، صحيح تر است. درواقع آن روزها بيش از سينما به دنبال تئاتر بودم و هرگز گمان نمي کردم بازيگر هنر هفتم شوم. بعد از يک سري اتفاقاتي که در زندگي ام رخ داد و خستگي ام از فضاي شعر و البته نه از خود شعر، تصميم گرفتم بازيگري را هم تجربه کنم. البته زماني که براي بازي در نخستين فيلم دعوت شدم، علاقه چنداني به قبول آن نداشتم اما بعد ديدم که چقدر فضاي زندگي ام ار روزمرگي هايي که اغلب گرفتار آن مي شويم، بودم و آن را پذيرفتم. البته به مرور با پيشنهادهاي بعدي به دنياي بازيگري و سينما هم علاقه مند شدم.

از سينما و علاقه مندي تان به اين عرصه گفتيد، در شرايط فعلي چه جايگاهي براي سينماي ايران در عرصه جهاني قائل هستيد؟

با وجود تمام کم و کاستي هايي که سينماگران مان با آن رو به رو هستند، گمان مي کنم که شناخت جوانان فعال در اين عرصه از سينما و تکنيک هاي آن بيشتر شده است. از همين رو معتقدم که هنرمندان ايراني در همه رشته هاي هنري مي توانند سرآمد شوند. اين گفته ام برحسب احساسات نيست چرا که به کشورهاي بسياري رفته ام، در برنامه هاي خارجي مختلفي هم براي شعرخواني و حتي تدريس دعوت شده ام و براساس تجربه چنين نظري دارم. جالب است بگويم سال قبل با دکتر ابوالقاسم اسماعيل پور به کنگره جهاني شعر چين دعوت شديم و آنجا فهميديم که شعر ايران چند سر و گردن بالاتر از شعر ساير کشورهاست.

پس چرا خبري از شعر فارسي معاصر در عرصه هاي بين المللي شعر نيست؟

شعر فارسي معاصر برخلاف سينما فرصتي براي معرفي در کشورهاي ديگر نداشته است. سينماي ايران به دليل مشکلات و موانعي که با آن رو به رو است، نتوانسته آن طور که بايد و شايد بدرخشد. فيلمنامه ها با مشکلات بسياري رو به رو است، آن هم وقتي که مهم ترين وظيفه بر عهده همين بخش از فيلم است. اين در شرايطي است که در کشورهاي ديگر فيلمنامه نويسي به عهده يک نفر نيست و گروه هاي فيلمنامه نويسي براي ساخت يک فيلم يا مجموعه تشکيل مي شود، حتي اتاق هاي ديالوگ نويسي تشکيل مي دهند، ديالوگ ها را مي نويسند و فيلمنامه بر همين اساس نوشته مي شود. اما در کشور ما يک نفر به ناچار و اجبار شرايط مي نشيند، فيلمنامه و ديالوگ ها را مي نويسد و حتي کسي نيست که آن را به درستي ويراستاري کند.

با فيلمنامه اي که قوي نيست، نمي توان فيلم خوب ساخت و اين يکي از مهم ترين ضعف هاي سينماي امروزمان است.

اين ضعف به دليل مباحث اقتصادي است يا موانع و خط قرمزهاي پيش روي سينما موجب آن شده؟

نه اين مشکلات بسيار فراتر از مباحث اقتصادي است، در کشور ما خط قرمزهاي بساري مانع کار سينماگران مي شود. به عنوان نمونه اطلاع دارم که بيش از 30 فيلمنامه محمدعلي سجادي رد شده و اجازه ساخت آنها را نداده اند؛ اينکه نمي شود فيلم ساختن! از همين رو معتقدم افرادي مانند اصغر فرهادي که با وجود مشکلات فعلي موفق به درخشش در عرصه جهاني مي شوند، واقعا نابغه هستند.

فکر مي کنيد چرا مردم به تماشاي فيلم هاي به اصطلاح طنزي که بيشتر بر مبناي لودگي ساخته شده اند مي روند! چون ناخودآگاه به اين سمت سوق داده شده اند و مسئوليت ضعف در اين بخش از هنر را با سياستمداران مي دانم. کار به جايي کشيده که کافي است قدري از پرستاران در فيلم صحبت شود تا صداي اعتراض شان بلند شود، درباره مشاغل ديگر هم همين طور است. اينها که قبلا اين طور نبودند، به اين سمت سوق داده شده اند. چنين برخوردهايي در هيچ کشور ديگري وجود ندارد. اگر قرار باشد که به همه مان بربخورد که نمي شود.

با اين حساب با گفته برخي که ضعف در فيلمنامه نويسي مان را در نبود تعامل ميان سينماگران و اهالي کتاب مي دانند، چندان موافق نيستيد؟

نه اينها آدرس اشتباهي مي دهند، با اين گفته موافق نيستم. اگر کار به خوبي پيش برود، تعاملات هم پررنگ تر مي شود. اگر اين چنين بود که حداقل من به نوعي با بسياري از اهالي سينما چنين رابطه هاي صميمانه اي نداشتم!




شرايط سينما طي چند سال اخير بهبود پيدا نکرده؟

به عقيده من، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي به تنهايي قادر به ايجاد بهبود يا حتي پسرفت در عرصه هاي مختلف هنري نيست چرا که همزمان با اين وزارتخانه، اهرم هاي قدرتمند و همچنين سازمان هاي ديگري هم هستند که مي توانند در عرصه فرهنگ اعمال نظر و حتي قدرت کنند. شرايط فرهنگ و هنر به گونه اي است که اوضاع گاهي بهتر و گاهي هم سخت تر مي شود. به خاطر اين موازي کاري ها هنوز شرايط فرهنگي به ثبات نرسيده است.

از اين بحث که بگذريم، حضور پررنگ شما در عرصه سينمابه اين معني نيست که کم کم از شعر فاصله خواهيد گرفت؟

نه! همان طور که اشاره شد، همچنان فعاليت جدي ام در عرصه ادبيات را ادامه خواهم داد. البته نگاهم به سينما هم ديگر يک زنگ تنفس نيست، نمي دانم ديگران چرا در رشته هاي هنري مختلف فعاليت مي کنند. اما در ارتباط با من اين گونه است که اين کارها را انجام مي دهم تا بهانه اي براي زندگي بهتر داشته باشم. شعر نمي گويم تا شاعر بشوم، بازيگري نمي کنم تا بازيگر شوم؛ بلکه تمام اين کارها را انجام مي دهم تا زندگي ام به بطالت نگذرد.

من از نوجواني عاشق موسيقي بودم اما به دلايلي موفق به انجام آن نشدم و حالا دلم مي خواهد براي آرامش خودم اين کار را انجام بدهم.

بحث موسيقي هم به ميان آمد، هرازگاهي شاهد انتشار قطعه اي موسيقايي از شما هستيم، به تازگي فعاليتي در اين حوزه داشته ايد؟

همان طور که اشاره کرديد از سال هاي دور نوجواني علاقه بسياري به موسيقي داشتم؛ منتهي در شهر ما کلاسي براي يادگيري موسيقي و امکانات لازم آن نبود.

و البته بحث پدرتان که روحاني بود!

نه اتفاقا خانواده مشکلي با يادگيري موسيقي نداشتند؛ با وجود اين خودم به احترام آنان به سراغ فراگيري حرفه اي اين هنر نرفتم و بحث تصميم شخصي ام در ميان بود. حتي در خاطرم هست که يک ساز دهني خريده بودم و تمرين مي کردم. با اين همه پدرم که روحاني بود، هيچ گاه به من خرده اي براي انجام اين کار نگرفت. با تصميم خودم از موسيقي دور شدم، گرچه صدايم خوب بود و گاهي هم مي خواندم. حتي دستگاه هاي موسيقي را مي شناختم ولي اسم آنها را نمي دانستم.

تقريبا 30 ساله بودم که گيتار خريدم و آموزش آن را براي دل خودم و نه براي موزيسين يا خواننده شدن آغاز کردم. بعدها به دلايلي از ادامه اين کار بازماندم، از جمله اينکه به واسطه تصادف و آسيب به دستم، از ساززدن بازماندم. فاصله ام با موسيقي همچنان ادامه پيدا کرد تا هفت- هشت سال قبل که به طور اتفاقي در محفلي بودم که چند نفر از موسيقيدانان کشور از جمله آقاي سروش پهلوان لو هم حضور داشت. يک ملودي ساخته و اجرا شد و من هم خواندم. همين بهانه اي شد تا آهنگ «در شب» را بخوانم.

بعد از آن باز هم پيشنهادهايي براي خواندن داشتم اما هيچ کدام نظرم را جلب نکرد چرا که اغلب به نظر تکراري مي آمدند. به روز بودن و تکراري نبودن آنقدر برايم اهميت دارد که يکي از آهنگ هاي «لئونارد کوهن» را دادم برايم بسازند تا آن را بخوانم اما آهنگي که ساخته شد، بيشتر به موسيقي لري نزديک بود تا آنچه من خواسته بودم. بعد از آن هم ديگر موسيقي را ادامه ندادم و هيچ کدام از کارهايي که پيشنهاد شد، نپذيرفتم.

شما به شعر و ادبيات تسلط داريد و از سويي دستي در موسيقي هم داشته ايد، با اين تفاسير، وضعيت ترانه هاي امروز عرصه موسيقي را چطور ارزيابي مي کنيد؟

بحثي که در ارتباط با فيلمنامه مطرح کردم، درباره وضعيت ترانه هاي موسيقي امروزمان هم صدق مي کند. همان محدوديت ها و مشکلات در عرصه ترانه سرايي و موسيقي هم مطرح است. به واسطه آنکه تعامل خوبي با جوانان دارم، بارها ديده ام که برخي ترانه هاي خوب آنان موفق به دريافت مجوز نشده است؛ اما ترانه هاي بسيار سطح پايين مجوز گرفته اند! البته مي دانم که شوراي بررسي شعر و ترانه ارشاد هم افراد بي سوادي نيستند و حتما شرايط به گونه اي است که دست شان بسته است.

از سينما و موسيقي بگذريم و به سراغ تخصص اصلي تان، ادبيات برويم. چندي قبل گفت و گويي از شما منتشر شد که واکنش برخي شاعران را به دنبال داشت. شما از شعر شاعراني انتقاد کرده بوديد که بيش از آنکه شاعر به شمار آيند مخاطبان را از اين بخش ادبيات دور مي کنند! جالب است که واکنش هاي احتمال موجب نشد که از اشاره به برخي اسامي خودداري کنيد!

بدون ترديد شما يا نبايد توپي را به سمت ديوار پرت کنيد يا اگر اين کار را انجام دادي، بايد منتظر بازگشت آن هم باشد و اين در شرايطي است که من چندان درگير بازخوردهاي اينچنيني نيستم. البته در ارتباط با اين گفت و گو بايد بگويم که در انتشار آن شيطنت و توطئه اي در ميان بوده است.

جواني حدود شش- هفت سال قبل، در مشهد مصاحبه اي با من در روزگاري که با آقاي باباچاهي گفت و گويي درباره شعر پيچيده داشتيم، انجام داد. اين مصاحبه به همان روزها تعلق دارد و جالب اينجاست که آن زمان بدون اشاره به اين نام ها منتشر شد. اگر اين مصاحبه در آن هنگام با همان نام ها منتشر مي شد، پاسخي به آقايان باباچاهي و براهني بود و معني داشت. اما نمي دانم چرا به تازگي بدون هيچ گونه هماهنگي بامن، مصاحبه اي که قبلا منشتر شده بود، بازنشر شده!





انتشار بي هنگام اين مصاحبه و هياهوي برخي نشريات که به آنها علاقه اي هم ندارم، موجب اين جنجال ها شد. البته تاکيد مي کنم که آن حرف ها، گفته هاي خودم است، منتهي گفته هايي که در همان سال و شرايط معنا پيدا مي کرد.

جالب اينجاست اغلب افرادي که به بازنشر اين گفت و گو واکنش نشان دادند، از پاسخ هايشان مشخص بود که حتي يک بار آن را کامل نخوانده اند! تنها يک نفر که اگر اشتباه نکنم آقاي شيرزادي بود، گفت و گو را خوانده بود. به همين خاطر معتقدم عمدي در انتشار دوباره آن و از سويي هياهوهايي که برپا شد، وجود دارد. البته شک هايي دارم اما چون مطمئن نيستم و از سويي علاقه اي به جنجال سازي هم ندارم، ترجيح مي دهم درباره اش چيزي نگويم.

همچنان معتقديد که بخشي از شعر ما هذيان است؟

بله، به عقيده من همين طور است. حرفم اين بود که بخشي از شعر ما شعر نيست و هذيان است. به عقيده من، شعر از زماني آغاز مي شود که زبان از شکل عادي خود خارج مي شود. وقتي مي گوييد: «باران مي بارد» شعر نيست گزارش است اما اگر بگوييد: «عشق مي بارد» آن وقت است که از شکل عادي زبان خارج شده و شعر به حساب مي آيد اما اين خروج از نُرم زنان بايد منطق و علت هنري و فرم داشته باشد، در غير اين صورت شعر نيست و هذيان است.

جالب اينجاست افرادي که به مصاحبه آن زمان من گلايه داشتند، سال ها گفتند که زبان شعر ما شيزوفرنيک است؛ خب شيزوفرنيک هم به معناي هذيان است! چطور است وقتي بحث پزروشنفکري باشد اطلاق اين واژه ايرادي ندارد اما پاي اين گفت و گو که به ميان آمده، همه ناراحت شده اند!

براي فيلم در روزگار فعلي جايگاه قابل قبولي قائل هستيد، براي ادبيات چطور؟

در ارتباط با ادبيات هم همين طور است، شعر امروز هم به استثناي آن هذيان ها، قابليت انتشار و معرفي در آن سوز مرزهاي کشورمان را دارد. به گفته دوستاني نظير آقاي اسماعيل پور که در کنگره هاي جهاني شعر حضور داشته اند، شعر ايران اغلب با استقبال جمع حاضر در آنها رو به رو شدهاست. در يکي از اين کنگره ها که خودم هم در آن شرکت داشتم و در فرانسه برگزار شد، شاعران جهان در جمع مردم، در خيابان ها شعر خواندند و جالب اينجاست که از ميان اشعار همه کشورها، تنها چهار شعر انتخاب شد که شعر ايران هم در آن بين بود.

در همين شرايطي که برخي معتقدند شعر معاصر دچار توقف و حتي رکود شده؟

بله و در خاطرم هست که در برنامه هاي ويژه همان سفر، در شب آخر اقامت مان در يکي از پارک ها که جمعيت انبوهي در آن جمع شده بود، شعري از ايران خوانديم که با استقبال بسياري رو به رو شد. با اين همه نمي توان منکر اين شد که دوره، دوره سينما و موسيقي است.

شعر ديگر همچون سال هاي گذشته صداي بلندي ندارد. شما به راحتي مي توانيد يک فيلم را در عرض دو ساعت تماشا کنيد، اما مگر مي توان کتاب را به اين سرعت به پايان برد؟ علاوه بر اين، در فيلم و موسيقي از امکان پخش براي گروه بسياري از مردم برخوردار هستيم اما درباره کتاب اين طور نيست و هر يکي از افراد بايد جداگانه دست به مطالعه بزنند.

پس بخشي از بي توجهي امروز به شعر گريزناپذير و حاصل غلبه هنرهايي مانند سينما و موسيقي است؟

اين مساله در ارتباط با همه دنيا صدق مي کند و تنها مختص شعر فارسي و ايران نيست. حالا ديگر دهه هاي 20 و 30 ميلادي نيست که همه مردم در فرانسه گرد هم جمع مي شدند تا به اشعار شاعران گوش فرا بدهند. آن زمان موسيقي و فيلم هنوز جايي در زندگي مردم نداشت اما حالا شرايط تغيير کرده و اين دو هنر از بلندترين صدا براي ارائه به مردم برخوردار هستند.




يعني بايد با گذشت زمان شاهد فراموشي شعر و حذف آن از زندگي عامه مردم باشيم؟

نه! از اين گفته ام نبايد اين گونه برداشت شود که ديگر شعر يا نقاشي حذف شده اند؛ هنرهاي اينچنيني هنوز هم وجود دارند اما در مقايسه با گذشته حضور کم رنگ تري در زندگي مردم دارند. شعر و هنرهايي از اين دست کم کم قدري خصوصي تر شده و دايره مخاطبان آنها خاص تر مي شود. شعر هيچ گاه فراموش نمي شود، به حاشيه هم رانده نمي شود، تنها صداي آن ديگر به بلندي گذشته نيست.


با وجود اين ادبيات همچنان در پس زمينه هنرهايي مانند سينما و موسيقي حضور پررنگي دارد، حتي اگر چندان ملموس نباشد!

بله و مرتبه شاعري حتي در رقابت با هنرهاي مذکور بالاتر هم خواهدبود. همان طور که اشاره شد شعر و در ابعاد کلي تر آن، ادبيات همواره در تمام هنرها حضور دارد و حتي مي توان گفت که بُن مايه آنها را تشکيل داده است. هنوز هم اگر اثري در عرصه هنر خوب باشد، با لفظ شاعرانگي پديد آورنده اش آن را ستايش مي کنند.

در خاطرم هست که آقاي کيارستمي در يکي از صحبت هايش به اين نکته اشاره کرد که او در سينما بسيار تحت تاثير اشعار احمدرضا احمدي بوده است. بنابراين حرمت اين شاعر به اندازه اي بوده که او سينماي خود را مديون وي مي داند. با وجود اين واقعيت اين است که سينماي کيارستمي خيلي بيشتر از شعر احمدي ديده مي شود. هرچند سينما براي حيات خود از ادبيات تغذيه مي کند اما خيلي بيشتر از شعر ديده مي شود.

در چنين شرايطي چه توصيه اي براي شاعران جوان داريد؟

شاعران جوان بايد تلاش کنند تا همواره به روز باشند و مطالعه بسياري داشته باشند. هر هنرمندي در درجه نخست بايد عناصر کار خود را بشناسد، در ارتباط با شاعران هم اين گونه است. يک شاعر بايد قبل از هر کاري، کلمه را خوب بشناسد و بداند که هر کلمه اي چه ظرفيت و معنايي دارد. نه اينکه طرف هنوز از راه نرسيده، انتظار بندبازي و ارائه کارهاي خارق العاده را داشته باشد.

شاعري برخلاف تصور بسياري از مردم، کاري ساده نيست. برخي گمان مي کنند که درد دل هاي شخصي آنها شعر به شمار يم آيد و عده اي ديگر هم تصورشان بر اين است که هر نوشته هذيان گونه اي را مي توان شعري پيچيده و خاص دانست. شعر نبايد به گونه اي باشد که مخاطب قادر به فهم آن نشود!

مهم ترين مساله اين است که مخاطب با سروده شاعر ارتباط بگيرد. البته شرايط به گونه اي است که تشخيص سره از ناسره قدري مشکل شده است. براي خود من امکان دسترسي به همه شعرها وجود ندارد اما تا جايي که ديده ام شعرهايي که از قدرت خلاقيت و عمق برخوردار باشند، هم کم نيستند.

پس چرا شاهد درخشش چنداني در شعر معاصرمان نيستيم؟

شايد به اين دليل که آنقدر تعداد شاعران و حتي شعرهاي خوب زياد شده که ديگر به راحتي ديده نمي شوند. از همين رو شاعران جوان بايد حوصله بيشتري به خرج بدهند و زود بي انگيزه نشوند.

به برخي ويژگي هايي اشاره کرديد که شاعران قبل از گام نهادن به اين عرصه بايد از آن برخوردار باشند، برخورداري از اين ويژگي ها مستلزم مطالعه بسيار است. اين در شرايطي است که اغلب منتقدان ادبي از بي توجهي شاعران و نويسندگان جوان به مطالعه گلايه دارند!

درباره همه شاعران که نمي توان حکم کلي صادر کرد. به هر حال حتي زماني که من و هم نسلانم قدم به عرصه ادبيات گذاشتيم هم صدها نفر ديگر شعر و شاعري را آغاز کردند.




اما جديتي که در هم نسلان شما بود، در نسل امروز نيست!

نه آن زمان هم فرقي با امروز نداشت. در همه دوره ها، در ميان شاعران و نويسندگاني که قدم به عرصه ادبيات مي گذارند، تنها عده معدودي هستند که براساس اصول حرفه اي فعاليت خود را آغاز مي کنند. اين تنها به کشور ما هم ختم نمي شود و شامل همه کشورها و حتي فراتر از آن همه هنرها و حتي مشاغل است.

به هر حال هميشه يک اکثريتي هستند که حرف مي زنند و اقليتي هم هستند که به معناي واقعي کار مي کنند. اما به هر حال از ميان 80 ميليون نفر جمعيت حتي اگر 10 ميليون نفر هم اهل مطالعه باشند، کفايت مي کند.

گمان مي کنيد بتوانيم دوباره شاهد درخشش شعر فارسي همچون روزگار گذشته باشيم؟

همين حالا و در همين شرايط اگر نهاد يا تشکلي شود و دست به بررس اشعار منتشرشده در دوران معاصر بزند و ترجمه آنها را بر عهده بگيرد، مطمئن هستم که ما يکي از رکن هاي اساسي شعر جهان خواهيم شد. لازم نيست خيلي راه دور برويم؛ به شعرهاي «غلامرضا بروسان» نگاه کنيد؛ او شاعري جهاني بود اما از آنجايي که قبل از تثبيت شدن از دنيا رفت، آنچنان که بايد و شايد ندرخشيد.

از اين قبيل شاعران در ايران کم نيست؛ البته شايد به علت تعداد زياد آنان، شاعران خوب مشخص نباشند. دولت ها که معمولا کاري نمي کنند. اين اقدام را بايد سرمايه داران و دلسوزان ادبيات بر عهده بگيرند. بايد نهادهاي غيردولتي دموکراتيک دست به کار شوند تا شعرمان فرصتي براي درخشش در عرصه هاي جهاني ادبيات بيابد، اما متاسفانه چنين تشکل و نهادي وجود ندارد!

مانند اتفاقاتي که در ادبيات کودک و نوجوان با شکل گيري شوراي کتاب کودک رخ داده و برخي آثار ادبي اين گروه سني در آن سوي مرزها مطرح شده؟

بله، ادبيات بزرگسال هم به افراد دلسوزي نظير خانم ميرهادي و شکل گيري چنين تشکل هايي نياز دارد. اگر خانم ميرهادي نبود، هيچ گاه ادبيات کودک ما مجالي براي معرفي جهاني پيدا نمي کرد. کانون پرورش فکري کودکان هم قبل از انقلاب چنين کاري را بر عهده داشت.

به عنوان آخرين سوال از اين بگوييد که هم اکنون مشغول چه کاري هستيد؟

هرازگاهي پيشنهادهايي براي بازي در سينما دارم اما هنوز به کاري که مورد قبولم باشد، برنخورده ام. فيلم «دوباره زندگي» هم در حال بازبيني هاي نهايي است تا در سال جديد اکران شود و بايد ببينيم نظر مخاطبان در ارتباط با آن چگونه خواهدبود. دو مجموع شعر و يک رمان هم در دست دارم، کار تاليف اين رمان که «مي رويم که به کنسرت برسم» نام دارد به پايان رسيده اما هنوز بايد روي آن کار کنم، داستان آن برگرفته از فضاهاي کودکي و نوجواني خودم در لنگرود است.

کار دو مجموعه شعر را هم کم کم به پايان خواهم رساند که انتشار آن را انتشارات «نگاه» انجام خواهدداد. يکي از اين دو مجموعه درباره سازهاست و نام آن «کتاب موسقي» است. مجموعه دوم هم شعرهاي پراکنده عاشقانه ام را دربر مي گيرد که اين دو مجموعه هم در مرحله بازبيني هستند.


منبع: خبرگزاری آریا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۲۸۷۶۴۳۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

امام جمعه کرج: این واداده‌ها چرا در برابر کتک زدن دانشجویان آمریکا سکوت کردند؟

آفتاب‌‌نیوز :

آیت الله سید محمد مهدی حسینی همدانی در خطبه‌های این هفته نماز جمعه کرج با بیان اینکه زلزله عظیمی کاخ‌های ستم را در حال فروریختن است، شاهد هستیم، بیان داشت: امروز فلسطین به مساله اول دنیا تبدیل شده و همه مردم دنیا به زبان ما، شعار مرگ بر اسرائیل سر می‌دهند. امروز مخالفان رژیم صهیونیستی در کاخ سفید تحصن کرده و جنبش دانشجویی بزرگی در اروپا، آمریکا که حتی دانشجویان ژاپنی نیز در آن حضور داشتند را شاهد هستیم، اما باید بگوییم در این شرایط هنوز برخی کشور‌ها که باید در صف مقدم باشند در خواب به سر می‌برند. 

در حالی که اعتراضات دانشجویان آمریکا به شکل گسترده در رسانه ها بازتاب داده شده است، امام جمعه کرج با بیان اینکه هیچ یک از رسانه‌ها نمی‌توانند برخورد پلیس را با این دانشجویان نشان دهند، گفت: در طول این سالها، سرمایه گذاری‌های زیادی انجام شد تا ظلم به مردم فلسطین دیده نشود، اما امروز به خوبی شکاف بین مردم و دولت آمریکا نمایان شده است.

حسینی همدانی با اشاره به سکوت برخی از کشور‌ها و به عبارت دیگر لال شدن آن‌ها در برابر اتفاقات در آمریکا و جنایات رژیم صهیونیستی در غزه گفت: باید به آن‌ها بگوییم که دموکراسی که از آن صحبت می‌کردید این بود و چرا در برابر بازداشت دانشجویان و پروفسورانی که از خود دفاع می‌کنند سکوت کردید.

نماینده ولی فقیه در البرز با اشاره به اینکه وعده صادق چهره واقعی استکبار را به دنیا نشان داد و مردم ما امروز با اطمینان بیشتری آمریکا را لعن می‌کنند گفت: وعده صادق آب را به لانه مورچه ریخته و همه در حال استعفا دادن هستند، البته این را نیز باید بیان کرد که برای اینکه اذهان عمومی را منحرف کنند برای ایران داستان درست می‌کنند.

حسینی همدانی با اشاره به اینکه در وعده اعتراضات دانشجویی عرصه‌ها را بر آن‌ها تنگ کرده است، تاکید کرد: نهاد‌هایی از جمله دیوان بین المللی باید بهتر دیده و پاسخ این رژیم منحوس جنایتکار را بدهند، البته این سوال پیش می‌آید که اگر جنایتکار جنگی نیست، پس چیست شاید هم به همین منحوس جایزه صلح نوبل نیز بدهند.

وی با اشاره به اینکه اسرائیل به تنهایی جنایتکار جنگی نیست، افزود: بلکه تمام آن‌هایی که به این جنایتکار سلاح داده و فضا را برای آن فراهم کرده در این جنایت‌ها شریک هستند. امروز صدای آن خانمی که در این تجمعات فریاد می‌زد که من فیلسوف هستم باید برای غرب زده‌ها و واداده‌های داخلی بار‌ها و بار‌ها پخش شود.

حسینی همدانی با بیان اینکه نخبگان و فرهیختگان در اعتراضات دانشجویی ِآمریکا حضور دارند، بیان داشت: این واداده‌ها که تا فرصتی پیدا می‌کنند بلندگوی غربی‌ها می‌شوند چرا امروز در برابر رفتار پلیس آمریکا که دانشجویان را کتک می‌زنند سکوت کردند

امام جمعه کرج در ادامه با اشاره به اینکه رسانه‌هایی از جمله بی بی سی با هدف منحرف کردن افکار عمومی به دنبال درست کردن داستان‌هایی برای ایران هستند، گفت: البته خودشان نیز در دام این قصه‌ها گرفتار شدند.

وی با بیان اینکه استعفا‌های امروزی که در آمریکا شاهد هستیم خود دلیل محکمی بر پیروزی است، خاطر نشان کرد: اینکه بعد از حدود ۲۰۰ روز بدون اینکه اسرا را آزاد و یا حماس را شکست بدهند، آتش بس اعلام کنند خود نشان دیگری از شکست استکبار جهانی است.

نماینده ولی فقیه در البرز در بخش دیگری از سخنان خود به اجرایی نشدن طرح‌هایی از جمله سند تحول بنیادین آموزش و پرورش اشاره کرد و گفت: مقام معظم رهبری در جلساتی کم کاری و یا مسایلی را که سبب وارد شدن خسارت به کشور می‌شود را بیان می‌کنند مانند همین سند تحول بنیادین، که بر روی زمین مانده است، انتظار ما از دستگاه قضا این است که به عنوان مدعی العموم وارده شده و این دستورات بر زمین مانده را به سرانجام برسانند.

حسینی همدانی با بیان اینکه فرصت‌ها به سرعت از بین می‌روند اگر برنامه‌ای نداشته باشید، افزود: با گذشت ۲ ماه از شروع سال، هنوز طرح و ایده‌ای برای افزایش مشارکت مردم در تولید ارائه نشده است.

امام جمعه کرج به برگزاری دور دوم انتخابات مجلس شورای اسلامی اشاره کرد و افزود: انتظار می‌رود که در این مرحله نیز شاهد مشارکت هر چه بیشتر مردم باشیم.

وی ضمن رد هر گونه حمایت وی از کاندیدا‌های مجلس شورای اسلامی گفت: این مساله دروغ بوده و هر گونه انتصابی به خود را نیز تکذیب می‌کنم.

نماینده ولی فقیه در البرز و امام جمعه کرج در بخش دیگری از سخنان با بیان اینکه امروز ایران به قدرت برتر خاورمیانه تبدیل شده است، اشاره کرد و گفت: آمریکا با خارج شدن از برجام در سال ۹۷ به دنبال این بود که ایران را به زانو درآورده و بار دیگر سلطه خود را بر ما حاکم کند، این در حالی بود که ایران از وابستگی کامل در دوران طاغوت به قدرت برتر خاورمیانه تبدیل شده بود.

خطیب جمعه کرج با اشاره به درایت رهبری در کمک به توسعه کشور، عنوان کرد: در طول مدت رهبری ایشان، نحوه انتخابات عقلایی و نجات دهنده کشور توسط معظم له کاملا قابل مشاهده است. یا به عنوان مثال در سال ۶۹ و در زمان حمله عراق به کویت، مجمع شورای مبارزین درخواست حمایت از عراق را داشته و یا برخی از جریانات اصلاحات نیز رسما ورود ایران به جنگ را خواستار شده بودند، اما وظیفه ما این بود که در سیاست خارجی و مواضع خود در قبال عراق تصمیمات درستی می‌گرفتیم. در چنین شرایطی مقام معظم رهبری تصمیم گرفتند که ورود ایران به این جنگ آینده روشنی ندارد، ایشان فرمودند تجاوز را به شدت محکوم کرده و بعد‌ها نیز بر روی موضع خود ایستاده و اجازه ورود ایران به جنگ را ندادند.

منبع: خبرگزاری مهر

دیگر خبرها

  • بازیگر سینما و پیشنهاد کتابی مرموز
  • در فقدان خاموشی یک صدای ناب از موسیقی شریف خراسان
  • نویسنده ادبیات نوجوان باید مخاطب را با توانمندی هایش آشنا کند
  • ستار اورکی از علاقه‌اش به موسیقی فیلم گفت/همکاری با مسعود کیمیایی
  • امام جمعه کرج: این واداده‌ها چرا در برابر کتک زدن دانشجویان آمریکا سکوت کردند؟
  • هنرمندی که حاضر است برای دفاع از ایران و مردم جانش را فدا کند
  • خود را بدهکار خاک و مردم کشورم می‌دانم/ موسیقی بخشی از دکوپاژ در فیلم‌های کیمیایی است
  • سرزمین محبوب من ؛ محمد نوری
  • ببینید | حمله جنگنده‌های اسرائیل به دمشق؛ صدای انفجار بلند شد
  • ادبیات عجیب یک افغانی درباره ایران و افغانی‌های مهاجر